به گزارش سرویس سیاسی عصر امروز مهمترین تحول راهبردی هفته های اخیر، هجوم جریان بعثی- تکفیری داعش به شهرهای مختلف عراق و تلاش برای اشغال بغداد میباشد. این مساله از چند جهت در رابطه با تحلیل برداشت و رفتار سیاست خارجی آمریکا قابل بررسی است. چیستی حرکت داعش اگرچه حضور داعش در عراق امر جدیدی نیست و حضور و سیطره نسبی این جریان در استانهای موصل و الانبار و حتی تسخیر فلوجه سابقه چند ماهه دارد اما اصل حرکت داعش از سوریه به عراق تایید کننده این ایده است که قائل بود اگر جریان معارضه ضد حکومت اسد در سوریه موفق شود آنگاه گام بعدی خود را در عراق خواهد گذاشت. نکته جالب در این میان آنست که این فرضیه در حالی اتفاق افتاده که تروریست های مسلح سوریه در آن کشور پیروز نشده بلکه شکست خورده است و با وجود شکست خود این حرکت را آغاز کرده است.نکته دوم در این زمینه آن است که در حالی که انتظار این بود و مقامات غربی هم مرتب تصریح میکردند که احتمال تسری و تهدید زایی اینگونه جریانات تروریستی در کشورهای غربی رو به افزایش است اما جهتدهی داعش در حرکت به شرق به نوعی مدیریت جغرافیای این تهدید است. بنابراین میتوان اینگونه نتیجه گرفت که داعش پاسخی به پیروزیهای میدانی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت در سوریه و عراق بوده است و لذا ابزاری در راستای منافع غرب و دشمنان منطقهای محور مقاومت میباشد.رویکرد آمریکا در خصوص داعشدر حالیکه اوباما در سخنرانی خود در وست پوینت، تنها تهدید مستقیم علیه منافع آمریکا را تروریسم معرفی میکند و در سخنرانی خود درباره تحولات عراق نیز گروه داعش را چندین بار به عنوان یک گروه تروریستی معرفی میکند اما جالب اینجاست که دولت آمریکا ریشه این مشکل را اساسا داعش نمیبیند بلکه اختلافات سیاسی میان رهبران عراق و شیوه حکومت دولت عراق (که به تازگی در انتخابات دموکراتیک این کشور بیشترین کرسیها را بدست آورده است) می داند که از نظر واشنگتن مبتنی بر طایفی و شیعی شدن حکومت عراق است. در نتیجه راهحل مورد نظر دولت آمریکا آن است که این مساله راه حل نظامی ندارد و در عوض، خواسته های سیاسی داعش پذیرفته شود و به آنها امتیاز سیاسی و سهمی از قدرت سیاسی داده شود. بنابراین همانطور که اوباما و دیگران مثل جان کری گفتهاند اساسا آمریکا به دنبال گزینه نظامی (به معنی اعزام نیرو به عراق) نیست و برخی اقدامات کم هزینه مثل ضربه محدود و از راه دور بخصوص استفاده از پهپادها را در نظر دارد. دوم اینکه اگرچه ماهیت و عملکرد داعش را تروریستی میداند اما آن را نماینده نارضایتی "مشروع" (!) نخبگان و مردم غیر شیعی (اعم از کرد و سنی) معرفی میکند. بنابراین آمریکا دستورکار سیاسی داعش و جریانهای داخلی و کشورهای منطقهای حامی آن را تایید میکند و بدون توجه به نتیجه انتخابات اخیر عراق و سازوکار قانون اساسی برای تقسیم قدرت در عراق، خواستار واگذاری قدرت به بازندگان انتخابات است. به عبارت دقیقتر میتوان گفت که پیروزی مجدد شیعیان در عراق در کنار پیروزی جریان مقاومت در سوریه، چشمانداز تثبیت فزاینده قدرت جمهوری اسلامی در منطقه را نمایان ساخته است که در کنار ضعف مفرط آمریکا در مدیریت مستقیم تحولات منطقه، باعث واکنش آمریکا و انگلیس و دیگر کشورهای منطقه شده است تا موازنه قدرت را بازتعریف کنند. لذا در گام اول آنها به دنبال امتیازگیری سیاسی هستند. به لحاظ مدل رفتاری به نظر میرسد که آمریکا همان رویکرد خود در قبال مصر دوران مرسی را دنبال میکند به این معنی که با اتهامزنی سیاسی به دولت حاکم مبنی بر اینکه دموکراسی حاکم "فراگیر" نیست و باید امتیازدهی کند عملا به دنبال تغییر موازنه و معادلات قدرت در کشور هدف است. به همین دلیل نه تنها آمریکا از پیشرویهای داعش تعجب نکرده است بلکه در پاسخدهی به آن هم هیچ عجلهای نداشته و اوباما به صراحت چندین روز وقت میخواهد تا مساله را بررسی کند. بنابراین واقعیت آن است که آمریکا از دستورکار سیاسی داعش و حامیان داخلی و منطقهای آن حمایت میکند بلکه در این توطئه نقش داشته است.