به گزارش عصر امروز وجه مشترک رهبران فرقههای انحرافی به شرح ذیل می باشد: ۱. ادعای مشاهده یا ارتباط با عوامل غیب و ملکوت. ۲. ادعای پیامبری و نبوت و یا امامت نوعی. ۳.ادعای داشتن شعور کیهانی، علوم باطنی و داشتن انرژی عوالم هستی. ۴. ادعای طالع بینی، ستاره شناسی و... . ۵. ادعای رفع حاجات و مشکلات دیگران با دادن انواع طلسم یا دستورالعملهای خاص. ۶.ادعای موثر بودن اذکار و اوراد خاصی که با روشهای مخصوص القا میگردد. ۷. ادعای پیشگویی و آیندهنگری. ۸.ادعای انرژیدرمانی.روشهای اعمال نفوذ رهبران فرق؛ ۱.نشان کردن و جذب افراد ساده لوح. ۲.گفتن دروغهای بزرگ برای ماندگاری پیروان و جذب افراد در درون فرقه! ۳.اخاذی پنهان از پیروان. ۴. پنهانکاری روابط خود با هواداران. ۵.وادار نمودن مریدان به انجام روشهای خرافی و غیراخلاقی. ۶. تعبیر خوابهای مریدان به شکل دلخواه و غیراصولی. ۷.تفسیر به رای و تاویل آیات و احادیث و متون مقدس برای جذب مریدان. ۸.تکفیر اشخاصی که با عقاید آنها مخالفت میکنند. ۹.مسافرت اردویی برای تاثیرگذاری بیشتر بر مریدان برای انتخاب زوج معرفتی. ۱۰.تعیین وظیفه و دادن ماموریت به مریدان.عوامل گرایش به فرقههای انحرافی؛ ۱.وجود روحیه تکثرگرایی و تنوعطلبی. ۲.ایجاد فضای جهانیسازی و جهانیشدن. ۳. ادعای صلح کل و پیام دوستی و صلح و صفا. ۴.رشدمهاجرتها، سفرها و ارتباطات مختلف در قالب گروههای فرهنگی و هنری. ۵.تبلیغات گسترده ماهوارهای. ۶. رشد وبلاگها و چترومها با گرایش به فرقههای انحرافی. ۷. عدم اطلاعرسانی و آگاهسازی به هنگام از سوی کارشناسان فرهنگی حوزوی و دانشگاهی. ۸.چهره شدن عوامل مذهبی و فرقهگرا با عنوان شخصیتهای عرفانی و مقامهای معنوی و قائل شدن مقام برای این مدعیان تا حدالوهیت. ۹. ورود ادبیات بیگانه در قالب ترجمه کتابهای وارداتی. ۱۰. انتشارات و دسترسی آسان به کتابها و موضوعاتی با مضامین عرفانهای شرقی، سرخپوستی، و عدم نظارت صحیح بر این جریانهای فکری منحرف. ۱۱. انتشار نشریاتی با موضوعات انحرافی به وسیله عوامل مدعی و فرقهگرا. ۱۲. بیتوجهی به جریانسازی دشمنان اسلام و تشیع در قالب تشکیل گروههای نو و دین بدون مذهب. ۱۳. ورود اندیشههای فلسفی همچون اومانیسم، سکولاریسم و... بدون توجه به فرهنگ دینی و اسلامی کشور.برخی از وجوه مشترک فرقههای انحرافی؛ ۱.عموم این فرقهها ریشه در آن سوی مرزها داشته به گونهای که به صورت پنهانی مورد حمایت سرویسهای اطلاعاتی و جاسوسی بیگانگان هستند. ۲.فرقهها برخلاف ادعای ظاهریشان که مدعیاند افراد بدون تغییر دین میتوانند پیرو فرقه هم باشند، ولی پس از جذب و آشنائی افراد به فرقهها، مجاب به تغییر دین خود و اعتقادات فرقه را به عنوان یکی از ارکان ایدئولوژی میپذیرند. ۳.اختلاط جنسیتی که یکی از دامهای فرق انحرافی میباشد، میرود تا مرز بین شرم و حیا و عفت پاکدامنی افراد را بگیرد. ازدواج معنوی افراد(جنس مخالف) با یکدیگر و ابراز محبت و احساسات شدیدی که بعضا منجر به فساد اخلاقی میگردد یکی از عوارض این عوامفریبی است. این پروسه که از سوی سران فرقههاتعریف شده، از جذابیت بالایی برخوردار است که باعث تداوم و وابستگی افراد در فرقه و گروه میشود.بسیاری از اعضای جدید با ورود در این نوع مجالس و پارتیها که در آنها هیچ محدودیتی برای رابطه برقرار نمودن با جنس مخالف وجود ندارند، جذب فرقه و القائات شیطانی آنها میگردند. ۴. فرقهها در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران موضع خصمانه داشته و افراد را نسبت به نظام ایران بدبین میکنند. آنها در پروسهای هماهنگ شده افراد را مجاب مینمایند تا درجبههای مقابل نظام مقدس ایران قرار گیرند. البته دستهای پنهان صهیونیسم و حمایت استکبار جهانی از این فرقهها به خوبی برای مردم عزیزمان آشکار است.تکنیکهای فرقهها برای جذب ۱.تشکیل جلسات پرجلوه که موجب فشار روانی بر گروه میگردد.در این روش فشاری کنترل شده بر گروه وارد میشود تا گروه هرچه زودتر تابع شرایط جدیدی گردد که به دنبال پیروی از دستورات فرقه میباشد. ۲.فشار بیوقفه و شدید روحی بر افراد که با تماسهای مکرر و یا حضور در محل تحصیل، کار یا زندگی،بر آنها وارد میکنند تا آنها را در شرایطی جدید وارد نمایند که از نظر روحی متقاعد حضور در فرقه شوند. ۳.در این روش افراد جدیدالورود در فرقه در معرضبمباران عشق و محبتقرار میگیرندوزمانیکه فرد برای اولین بار در یکی از مراسمات گروهی فرقهها شرکت میکند، وی را به شدت مورد محبت، عشق و علاقه بیبدیل خود قرار میدهند تا در این بین افراد مشخص شدهای را به عنوان دوستان و همراهان وی معرفی کنند.فرقهها سعی دارند از این طریق فرد جدیدالورود را همراهی و متقاعد نمایندتا عضو فرقه شود و از دستورات بزرگ فرقه تبعیت نماید. ۴. ترس و ارعاب؛ فرقههای انحرافی با ابزار ترس و ارعاب میکوشند تا نیروهای خود را حفظ کنند. القا کردن این مسئله که اگر با رهبر فرقه مخالفت شود مخالفت با خدا خواهد بود، تاثیرات عمیقی را در روح آنها ایجاد میکند، این وضعیت آنان را از سرپیچی فرقه باز میدارد.شیوه های فرقههای نوظهور ۱. اباحهگری و ابتذال: یکی از راهکارهای اساسی دشمن در القای معنویتهای نوظهور و کاذب، اباحهگری و ترویج بیبندوباری است. آنان برای اجرای این امر از ابزارهای فرهنگی چون کتاب، فیلم، سایتها، شبکهها و ماهوارهها بهره میگیرند و میکوشند فضای جوامع را چنان غبارآلود سازند که تشنگان معنویت واقعی قدرت تشخیص را از دست داده و نتوانند سراب را از آب تشخیص دهند. ۲.ترویج جادوگری: ریشههای شکل گیری سحر و جادوگری به سدههای ۱۶ و ۱۷ میلادی برمیگردد که نشان میدهد مدیریت صهیونیستی و کابالایی نقش مهمی در ترویج جادوگری و سحر تابه حال داشته است. ترویج سحر و جادوگری از راهکارهای جذب افراد است که امروز توسط رهبران این فرقهها انجام میگیرد. آنان همواره کوشیدهاند با چشمبندی، تردستی و جادوگری علاوه برساختن یک چهره مقدس و خداپرستانه برای خود، پیروانی را جذب و به سمت معنویتهای کاذب سوق دهندکه در مابین این مباحث جایی برای تعالیم آسمانی وجود ندارد. ۳. ترویج عرفان سکولار: در عرفانهای کاذب به جای رسیدن به حقیقت، انسان راه شیطان و اصحاب شیطان را میپیماید و این آغاز انحراف بزرگتر است. این رویکردها عموماً در خصایص رهبران فرقههای انحرافی قابل مشاهده است. در عرفانهای سکولار به جای دعوت به خدا، تسلیم بیقید و شرط بودن در برابر رهبر فرقه مطرح میشود که این خود آغاز انحراف بزرگتر است. ۴. هویت زدایی: هویت واقعی آدمی در پرتو ارتباط با خداوند شکل میگیرد و پس از تثبیت هویت دینی، رفتارهای فردی و اجتماعی براساس آرمانها و هدفهای دینی صورت میپذیرد. انسان در جهانبینی الهی جایگاهی والا داشته و جانشین و خلیفه الهی در روی زمین است و میداند از کجا آمده، در کجاهست و به کجا میرود. بدیهی است که هویتزدایی در پرتو از بین بردن ارتباطهای معنوی و الهی انسان با فراهم نمودن شرایط و فضاهایی که در آن اثری از ارتباط با خدا و آموزههای دینی یافت نشود، انجام میگیرد. رهبران و عناصر وابسته به دستگاههای اطلاعاتیِ غرب به نام معنویت و عرفان به میدان آمدهاند، البته با این تفاوت که معنویت القایی آنان کاذب و سکولار بوده و به جای هویتزایی، هویتزدایی میکنند. |
↧
شناخت گروه های انحرافی
↧